|یکـــ جـرعـه نــور|
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
اوقات اذان،

اوقات طلایی برای انسان و شیطان

است.

یکی برای چند برابر سود بردن از رابطه.

دیگری برای چند برابر سود بردن از قطع رابطه.

روزی مجنون از سجاده شخصی

عبور میکرد مرد نماز را شکست و

گفت:مردک درحال رازونیاز باخدا بودم

تو چگونه این رشته را بریدی.

مجنون لبخندی زد و

گفت:عاشق بنده ای هستم

وتو را ندیدم،تو عاشق خدایی و

مرا دیدی .......

یادمان باشد

هدف داشتن در کارها

عادت و یکنواخت بودن

رو از بین می برد.

بنده نامه :

خدایا ما تو را می بینیم ولی نگاهت نمی کنیم،

صدایت را می شنویم ولی گوش نمی دهیم،

اما تو ای خدای من،

هم می بینی هم نگاه می کنی،

هم می شنوی وهم گوش می دهی.

یادمان باشد،

بدون اختیار به دنیا می آییم،

ولی با اختیار انتخاب می کنیم که چگونه

به آخرت برویم.

یادمان باشد،

که نه هدف وسیله شود

ونه وسیله هدف،

هر کدام سر جای خود لازمه حرکت است.

با آن چشمی که دنیا به تو نگاه می کند

به او نگاه نکن

چون او به چشم طعمه به تو نگاه می کند.

و تو باید به چشم حیوان درنده که نباید با او

انس گرفت نگاهش کنی.

اشک ریختن در عزای ابی عبدالله

اختیاری نیست

چون هر اشکی لیاقت خوب کردن

زخمهای ابی عبدالله را ندارد.

شمشیر وقتی به ظلم بلند می شود

که شکم از حرام پر شده باشد.

تا لحظات آخر ابی عبدالله نصیحت می کند

تا هیچ طیبی در میان خبیث ها باقی

نماند.

حرف های پراکنده نشانه ی

فکر پراکنده است.

عجب هیچ دری از درهای خوبی

را بر انسان باز نمی گذارد.