|یکـــ جـرعـه نــور|
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت

حرکت:

یعنی دوری

از مبدا

و نزدیک

شدن به مقصد.

پس اگر

غیر از این بود،

دیگر حرکت نیست،

جابه جایی ست.

ترسیم هدف های

کوتاه و میانی،

بسیار امید بخش است،

برای تداوم

حرکت ها،

و رسیدن

به مقصد نهایی.

وقت حرکت

و نزدیک شدن

باید گفت؛ 

از دور با تو وداع میکنم

ای مبدا،

و از نزدیک

به تو سلام میدهم

ای مقصد.

ای مبدا

که مدتی مقصدم بودی!

دوستانم را راهی کن!

و اما تو ای مقصد،

خودت را

برای عزیزانم

که قصد حرکت دارند

زینت ببخش.

خدایا به ما آموختی؛

نسبت به گذشته،

مراقب از دستاوردها،

و نسبت به آینده،

کسب توفیقات

قسمتی از 

وظیفه ی

هر روز

ماست.

نور

درتاریکی 

موضوعیت داره،

به همین دلیل؛

شب

حکمت خیزتر است

 تا روز.

ساعات آخرسال بود!

ملائکه

مشغول بایگانی 

پرونده هابودند،

صدای ازدور،

دست نگه دارید!

من حامله نامه هایی هستم

که سرنوشت صاحبانش را

تغییرمیدهند!

پش آمد

نامه ها را

برسی کردند

آری حاوی

اشک شب عید

فاطمی بود.

حکمت،

    و

حکومت،

هر دو

مدیریت است،

یکی مدیریت

بیرون از نفس،

دیگری درون.

گاهی هم

خود حکمت،

نوعی حکومت

است.

حکیم؛
کتاب که میخونه،
کتاب رو
حکمت خیزانه میخونه،
نه حکمت سوزانه.

آفت

توقف

سکون است،

همچنان

که آفت

سکون

حرکت است.

ای کاش تمام

سکون های ما

آفت بگیرد!

فاطمیه به ما درس میدهد:

چکش تحمل کردنی ست،

حتی اگر ضد آن چیزی باشد،

که قبلا به آن امر شده بودیم.

و یا موافق آن چیزی باشد،

که از آن نهی شده بودیم.

بله جان برادر

به بخاطر اینهاست که

چکش،

چکش نام گرفت!

فاطمیه درس میدهد:

امیرالمومنین 

روحش دو نیم شد!

نیمی را با رفتن

حضرت رسول

ازدست داد

ونیم دیگر

رابارفتن

فاطمه.

پس!

روز 21 رمضان روز شهادت جسمی حضرت بود.

فاطمیه درس میدهد :

قناعت

به حداقل زندگی،

نتیجه ی

بزرگ در بر دارد،

وآن؛

تلاش

برای حداکثر بندگی ست.