حکمت
خلاصه ی این عبارات است؛
ح: یعنی حرکت،
ک: یعنی کم حیوانی!
م: مراقب،
ت: تلاش،
چه سد
بزرگی است،
سرراه حرکت ها،
همان که با نگاه به
مسافت های طی شده
سبز راه میشود!
آری
عُجب است
آن سدی که ازش میگفتند،
پس مسافت های
طی شده را
با درنظرگرفتن
راه های باقی مانده ملاحظه کنبم.
تا این عجب ببیند
که جایی برای ماندن ندارد.
دقت کردی!؟
بعضی مثل آب،
جریان دارن و
حرکت میکنن،
از هرجا هم که گذشتن،
ویژگیشون اینکه که،
پاک و طاهر
میکنند.
حضورشون
طهارت محیط رو
به همراه داره،
بدون هیچ تبعیضی.
دوپینگ
تو ورزش شنیدی!؟
آره،
همونه میشه
تو وقت سختی!
اون وقتی که
چکش میاد و
ما
شیرینش
میکنیم!
آی که چقدر مربی
می رنجه ازدوپینگ شاگردش تو ورزش،
همه زحمت های مربی رو به باد دمیده.
توقف
(برای بررسی، برآورد، تامل.)
از بایدهای حرکت است!
ولی سکون از نبایدها.
در حین توقف میشود حرکت کرد!
ولی در سکون،
از حرکت،
فرسنگها،
فاصله گرفته ایم.
اگه خواستی
فرق بین
تحرک،
و حرکت
رو ببینی؛
دویدن توی
میدون رو
با دویدن
رو تردمیل
تماشا و
مقایسه
کن.
مثل بادبادک باشیم
با اینکه میدونه زندگیش به نخی بنده!
ولی تو آسمون در حال پروازه،
چون میدونه این بند،
یه جایی بنده!
ما هم که نخ زندگیمون دست خداست،
پس با بندگی در تمام لحظات
بند خدا باشیم.
شنیدی میگن دستش بنده.